۱۳۸۸/۰۷/۲۶

مادرم

مادرم را تحمل شنیدن از درد را ندارد مادرم تنها تحمل کشیدن درد را دارد . و همیشه برایم عجیب بود که چرا ما در خانه اجازه حرف زدن از درد را نداریم چرا باید پنهانی گریه کنیم . وقتی برای مادرم شعر دل خوش سیری چند سهراب را خواندم ناراحت شد نخواست که ادامه دهم شاید چون می گفت پدرم وقتی مرد .... . و ما نباید از مرگ حرف می زدیم . و اینگونه بود که من 33 سال گریه نکردم 33 سال از درد نگفتم 33 سال فقط بغض بود که فرو می دادم ولی فقط 33 سال توانستم دوام بیاورم بالاخره یک روز باید مادرم اشک مرا می دید.
......

۱ نظر:

Monelly گفت...

in vaghean neveshteye ghavi-ee bood. kheili az khoondanesh lezat bordam. very well written.