۱۳۹۰/۰۱/۰۹

تهران و سکوتی دردناک

همیشه عاشق خلوتی تهران توی عید بودم. خیابونای خلوتش و سکوتش.
امسال نمی دونم چرا این سکوت بدجوری فشار به مغز من وارد می کنه انگار تهران با سکوتش مغز من رو تو مشتش گرفته و فشار می ده .آره هنوز مغزم درد می کنه. سکوت امسال تهران دردناکه .
نمی دونم از چی بنویسم . هجوم افکار دیوانه کننده است .
احساس می کنم این افکار مثل یک پا با پوتین سربازی روی حلقومم قرار گرفته و هر لحظه فشارش رو بیشتر می کنه .

کاشکی واقعا همه چی آروم بود .
کاشکی این سکوت و آرامش می تونست به من این باور رو بده که اوضاع خوبه .
ولی من مطمئنم که اوضاع خوب نیست . اوضاع خیلی ها خوب نیست.
و کاشکی می شد به راحتی گفت :
و چون می گذرد غمی نیست ...
...