۱۳۸۹/۱۰/۱۱

فیلم

روزهای جمعه رو دوست دارم تا ظهر تو رختخواب باشم و هیچ چیزی تو دنیا نیست که بخوام با خواب صبح جمعه عوضش کنم.
البته قبلا می کوبیدیم می رفتیم کوه یا گاهی صبحانه بیرون خونه رو دوست داشتم ولی الان فقط خواب و دیگر هیچ.
دیروز هم مثل همیشه تا ظهر خواب بودم . بعدش می خواستم برم پارچه مبل بخرم که خوشبختانه زنگ زدم بسته بود و کلی خوشحال شدم . کاری نداشتم و تصمیم گرفتم که فیلم ببینم . چند تایی فیلم ندیده رو میز بود . اول سعی کردم یه فیلم به زبان فرانسه ببینم که تمرین هم باشه . اسم انگلیسی فیلم page turner بود . می تونم بگم داستان یک کینه کهنه بود.
من اصلا آدم کینه ای نیستم . خیلی زود فراموش می کنم . ممکنه یادم بمونه که یه روزی از دست یکی ناراحت بودم ولی اصلا اون حس بد نمی مونه . برا همین انتقام هم نمی تونم بگیرم چون اصلا ناراحت نیستم محو شده ناراحتیم. راستش از آدمهای کینه ای اصلا خوشم نمی یاد .
فیلم دوم هم که اسمش بود I am Love . یه فیلم به زبان ایتالیایی بود . اول فیلم با یه سری مناظر زمستونی و برفی شروع می شد . نمی دونید چقدر حال کردم . هیچی به اندازه برف بهم آرامش نمی ده . اون سفیدی خیره کننده . سکوت برف رو خیلی دوست دارم . بارش ریز ریز برف شادم می کنه . صحنه هایی که یه روزی از نزدیک می دیدی حالا شده آرزو واسمون . البته می گن اینهفته برف می یاد . نمی دونم فقط می تونم بگم کاشکی...
فیلم رو دوست داشتم . نمی دونم چرا وقتی می خوای خودت باشی ، اون حس واقعیتو بقیه قبول نمی کنن حتی نزدیکترین ها به آدم .
تو این فیلم مادره عاشق دوست یکی از پسراش می شه و ... .
آخر شب هم MBC4 داشت یه فیلمی رو می داد که خیلی سال پیش دیده بودمش ولی بازم برام جالب بود . indecent proposal راستش رابر ردفورد خیلی جذاب بود البته دمی مور هم خیلی جوون و خوشکل بود البته الانم جذابه خیلی. این فیلم هم خیلی قشنگه یه زن و شوهری هستند که عاشق همن یه خونه دارن ولی بانک داره خونه رو ازشون می گیره بعدش می رن یه کازینو قمار می کنن و... بعدش اونجا سر و کله آقای پولدار و خوشتیپ که همون رابرت ردفورد باشه پیدا می شه و یه پیشنهاد بیشرمانه می ده و .... بهتره ببینیدش .
فکر می کنم زندگی زیادی کوتاهه که بخوایم نگران چیزی باشیم.
....