۱۳۸۹/۱۱/۲۸

آکواریوم

هر بار که می رم کلاس فرانسه باید سوژه هایی داشته باشم که حرف بزنم. کلاس خصوصیه و من باید تلاش کنم که حرف بزنم . یکی از سوژه های همیشگی فیلمی است فرانسوی که دفعه قبل معلمم به من داده تا برای دفعه بعد نگاه کنم و تعریف کنم.
اوایل اصلا نمی تونستم حرف بزنم . حتی اگر فارسی هم می خواستم حرف بزنم سوژه ای نداشتم . من کلا سخت حرف می زنم. شاید حوصله ندارم . شاید از در و دیوار حرف زدن برام سخته نمی دونم کلا نمی شه به من گفت آدم پر حرف ، جز با بعضی ها .

بعد از مدتی تصمیم گرفتم همیشه از قبل یه چند تا سوژه یا خاطره رو انتخاب کنم تا سر کلاس تعریف کنم. در زندگی فعلی که اتفاقی نمی افتد.

امروز داشتم برای معلمم از تصادفی که دقیقا یادم نیست شاید 8 سال پیش بود می گفتم.
داستان تصادف من طولانیه و الان نمی خوام بگم . چون اون تصادف منجر شد به رفتن به بازداشتگاه و آشنا شدن با 15 نفر آدمی که خلافهای مختلفی کرده بودند و بعضی ها ماهها بود در انتظار حکمشان در آن بازداشتگاه بودند. منو بردن به قسمت مفاسد زنان در میدان حر.

داستان درازیست ولی از آن به بعد من فهمیدم در آکواریومی زندگی می کنم. از آن زمان معنای خیلی کلمات برای من عوض شد. درکم از آدمها از زندگی عوض شد. از آدم شریف ، آدم محترم ، زن بدکاره ، دختر فراری ، قاچاقچی ، دزد تا زندانبان و نگهبان و همه و همه در ذهن من فرو ریختند و من از آن به بعد عوض شدم. من از آن به بعد فهمیدم که زندگی لبه تیغی بیش نیست. فهمیدم که هیچی نیستم جز نقشی تعیین شده . فهمیدم که زندگی می توانست از من هر چیزی بسازد . انتخاب را تا حدی قبول دارم ولی باید داستان زندگی آدمهای بازداشتگاهی که من در آنجا بودم را برایتان بازگو کنم تا بدانید که هر کدام از ما به راحتی می توانستیم جای هر کدام از آنها باشیم . به خود نمی بالم ، افتخاری نمی کنم من هیچم هیچ. آدمی که باز به آکواریومش برگشت . آدمی که درد می کشد.

هیچ چیز بیش از عجز و ناتوانی نمی تواند یک انسان را نابود کند.

این روزها وقتی در ماشینم تنها هستم داد می زنم . فریاد می زنم از ته دل هیچ جای دیگری برای فریاد زدن ندارم. فریاد می زنم و زجر می کشم از این رها شدگی .

وارد خیابان انقلاب که شدم از ازدحام جمعیت اشکهایم سرازیر شد.

امروز می خواهم فیلمی در مورد دوران استالین ببینم.

این روزها پر از اشک نریخته ام. و خواب تنها گریزگاه من است تا جایی که می توانم می خوابم.

..........