۱۳۹۰/۰۸/۰۱

یه شعر

شعر خیلی قشنگی که رها اعتمادی گفته و بچه های آکادمی گوگوش در تلویزیون من و تو اجراش کردن
لطفا با دقت بخونید و لذت ببرید . اجراش رو یوتیوب هست ببینید حتما
......
یه حرفهایی همیشه هست که از عمق نگاه پیداست
از اون حرف های تلخی که مثل شعر فروغ زیباست
از اون حرف ها که یک عمره به گوش ما شده ممنوع
از اون حرف های بی پرده شبیه شعر از شاملو
از اون حرف ها که می ترسیم از اون حرف ها که باید زد
از اون دردل های خوب از اون حرف های خیلی بد
نگفتی و نمیگم ها حقیقت های پنهونی ا
ز اون حرف ها که میدونم از اون حرف ها که میدونی
به زیر سقف این خونه منم مثل تو مهمونم
منم مثل تو میدونم تو این خونه نمیمونم
یه حرفهایی همیشه هست که از درد توی سینه است
مثل رپ خونی شاهین پر از عشق و پر از کینه است
پر از ناگفته هایی که خیال کردیم یکی دیگه
دلش طاقت نمیاره همه حرف هامون رو میگه
همیشه آخر حرف ها پر از حرف های ناگفته است
همیشه حال ما اینه همیشه دنیا آشفته است

........

جیر جیر

شب که می شه هر کاری می کنم این مغزم آروم بگیره نمی شه . اینقدر از صبح تا شب کار ازش می کشم که شب که میشه همچنان
می خواد کار کنه هر چی خواهش و تمنا می کنم که بی خیال بشه نمی شه و هیچ ترمزی نداره جز یه چیز خواب آور.

تازه وقتی هم می خوابم فکر می کنم که اونم خوابه یعنی سعی می کنم به روی خودم نیارم که همچنان داره می چرخه . بعضی وقتا زیادی جیر جیر می کنه . می دونم روغن کاری می خواد ولی بازم به روی خودم نمی یارم. باورم نمی شه که مدتهاست کتاب نخوندم .

احساس می کنم هیچی پشت سرم نیست . تمام گذشته رو قیچی می کنم و تحمل حمل حتی یک لحظه شو ندارم.
و آینده اصلا برام مهم نیست . خنده ام می گیره. مثل آدمی زندگی می کنم که آخرین روز زندگیشه .
احساس سبکی می کنم.

فقط کاشکی جیر جیر مغزم قطع بشه.
امشب با یه کتاب یا یه فیلم خوب یا یه کم شعر سعی می کنم روغنکاریش کنم.