۱۳۹۱/۰۸/۱۳

؟!


چقدر خالی و پوچم. دو ساعت فکر کردن کافیه تا همه پوچگرایی هایم از حلقومم بالا بیاد. چه رسد به این 2 روز تعطیلی. 2 روزه که افکارم مثل خوره داره مغزم رو می خوره. احساس می کنم مغزم ریش ریش شده. 
یک توده دردناک تو سرمه .دیگه اصلا احساس نمی کنم چیزی تو سینمه . انگار مدتهای زیادیه که قلب ندارم. مغزم اما هنوز سرجاشه . تک تک آدمهایی که می شناختم و نمی شناختم و می شناسم و نمی شناسمو حتی اونهاییکه فقط اسمشون رو شنیدم یا اصلا اسمشون رو هم نشنیدم فقط می دونم هستن یه جایی تو این دنیا همشون در لهیدگی و دردناکی مغزم مقصرند. 
آدمها مثل کرمهایی چاق آروم آروم دارن با بیخیالی هر چه تمام تر مغزم رو می خورن. مغزم پر از کرم شده پر از آدم 
.....