۱۳۹۰/۰۷/۱۶

Damage

تازه فیلم Damage رو تموم کردم. مغزم داره به معنای واقعی کلمه سوت می کشه . عجب فیلمی بود.
البته فیلم قدیمیه من تازه دیدمش.
"آنچه که سرنوشت ما رو رقم می زنه دور از دسترس و اراده ماست . ماوراء آگاهی ماست.
ما همه در برابر عشق تسلیمیم زیرا که عشق به ما یکجور احساس ناشناخته ای می دهد.
و دیگه هیچی اهمیتی نداره. "
اینم یه قسمت از جملات پایانی فیلم بود.
فیلم داستان یه دولتمرد انگلیسیه که عاشق نامزد پسرش می شه و ....
و چقدر دیدیم و شنیدیم و خواندیم در مورد عشقهای ممنوع ....
و انسان چه موجود عجیبی است ....

نمی خوام فیلم رو نقد کنم . فقط پیشنهاد می کنم حتما این فیلم رو ببینید .
.....

....

امروز کاملا از دنده چپم بلند شدم. خود به خود حالم خوب نیست . مدتها بود اینجوری نشده بودم . انگار غم همه عالم رو ریختن تو دل من.