۱۳۹۰/۰۷/۱۳

تراوشات ذهنی امروز من

من نه تنها روز به روز نسبت به اطرافیانم سهل گیر تر می شوم. بلکه روز به روز نسبت به خودم هم سهل گیرتر می شوم.
کاملا می فهمم و باور دارم که هر نوع کاری از هرنوع انسانی برمی آید.
انتظار دروغ ، خیانت ، دزدی، قتل و هر نوع کار بد دیگری را از هر انسانی دارم و به همان نسبت انتظار هر چیز خوبی را هم
باز از هرنوع انسانی دارم.
و شدیدا بر این باورم که روزی دنیای خوبی خواهیم داشت . که همه خود واقعیشان باشند و دیگر هیچوقت هیچ تظاهری را در دنیا نبینیم.
وباز شدیدا بر این باورم که هیچوقت دنیای خوبی نخواهیم داشت چون انسان یک موجود دو الی چند روست و درست هم نمی شود.
و مغزم درد می گیرد وقتی می بینم که اینهمه زندگی را پیچیده کرده ایم.
زندگی ای که می توانست بی نهایت ساده باشد . بی نهایت راحت و بی نهایت زیبا.
خودخواه و زیاده خواهیم .
کاش لااقل این قسمتمان را درمان می کردیم.
................