۱۳۹۰/۰۵/۱۵

ماه تلخ

فیلم bitter moon به کارگردانی رومن پولانسکی رو دیدم. فیلم بسیار عمیقی بود . چنان بیرحمانه به عمق وجود آدمها می رفت که دیوانه می شدی.
فیلم مال خیلی وقت پیشه ولی چه فرقی می کنه مگه آدمها عوض می شن؟ عشقی که از دادن یک بلیط اتوبوس به یک آدم شروع می شه و اونجوری به جنون کشیده می شه .
و قابلیت های انسان برای مجنون شدن .
و هر چه که جلوتر می رود تو بیشتر مطمئن می شوی که قابلیت اسکار(هنرپیشه مرد) شدن یا
می می (هنرپیشه زن) شدن را در خودت نهفته داری.

......

ظهر جمعه بود و من ماشین رو کنار خیابون پارک کردم . پیاده شدم تا به آنطرف خیابان بروم و از عابر بانک پول بگیرم. عجله داشتم و فکرم هزار جا بود. یک ماشین پژو با سرعت از کنارم عبور کرد و همزمان سرنشین پژو شروع کرد به نعره زدن. ندیدمش . ولی مردی بود با هزار و یک عقده . داد زد تا مرا بترساند . یکبار هم یک مرد سیگارتی به داخل ماشینم انداخت . شب بود و شیشه های ماشینم پایین بودند تا از خنکی هوا لذت ببرم . ناگهان دیدم مردی در ماشین کناری چیزی به داخل ماشینم پرتاب کرد . صدای وحشتناکی داد و من فهمیدم مشکل اصلی هر مملکتی مردمش هستند نه حکومتش . حکومت زائیده مردم است.

و من گاهی خسته تر از آنم که امیدی به خود راه دهم.

شاید قشنگی کار انسان به همین باشد که توانایی بی نهایت بد بودن و یا بی نهایت خوب بودن را دارد.
کلا انسان موجود توانایی است .

گاهی چقدر همه چیز تلخ است حتی ماه .

.....