۱۳۹۰/۰۱/۲۴

چرا گاه

یاد حسین پناهی به خیر که می گفت :

آنقدر چرا چرا کردم که کله ام شد چراگاه .

خسته شدم از این همه سوال از این همه ابهام در مورد زندگی و آدمها .

چه غباری تهران را فرا گرفته . هوا گرمه یه جورای بدیه .

کلافه ام .....

۲ نظر:

آذین گفت...

چه قدر بامزه بود این چراگاه حسین پناهی.

علي گفت...

مطلبت در مورد رهگذر به دلم نشست. فكر كه مي كنم مي بينم اين خاصيت دنياست بيخود نيست كه مي گن دنيا محل گذره.پس ...