۱۳۹۰/۰۳/۰۲

ناصر حجازی

امشب 90 داره . روال همه دوشنبه ها با بدبختی برنامه 90 رو دیدنه. ولی راستش امشب نمی خوام 90 ببینم. حتما همه غصه دار ناصر حجازیند. نمی تونم و نمی خوام فردوسی پور غمگین رو ببینم.
من سن و سالم به بازیهای عابدزاده قد می ده و بازی ناصر حجازی رو یادم نمی یاد . ولی عکسهاو فیلم های زیادی از اون دورانش دیدم. در یک کلام حجازی راحت شد. از مریضی خودش و از مریضی جامعه .
باز ما ماندیم و شهر بی تپش....

و مرگ می آید .
دیر و زود دارد
سوخت و سوز ندارد.
همه می میریم.
و این حس ،آرامشی عمیق به من می دهد.
به مرگ که فکر می کنم سرمست می شوم. سرمست به معنای واقعی کلمه...
.....
نمی دانید اینجا چقدر زندگی بد شده است
.....

۲ نظر:

آذین گفت...

من هم که به مرگ فکر می کنم کیفور می شوم اما نه به خاطر اینجا که زندگی کردن در آن بد شده است. به خاطر خودم که خیلی این روزها سوتی میدهم. انگار مغزم اصلا کار نمی کند. حوصله زندگی را ندارم.
روح حجازی هم شاد.

dariush گفت...

marg yaeni man khasteam
yaeni zende buane bi hadaf
delam mikhast gav budam
vaghti zendei ghami nadari
n nafar baraye rahatit talash mikonand
dar 1 daghighe mimiri
marge kutah ba omre sarasar bi tafavoti
Na zare zare mordan az ghame danayiii