۱۳۹۰/۰۲/۱۱

...

باران قشنگی است و من و اتاقی و پنجره ای به وسعت شمال تهران.
درختان شسته شده در باران، با سبزی خیره کننده.
مغزی خالی .
قلبی ساکت.
و اگر بدانید وسط این همه احساس چه اینتراپت هایی وارد می شود. در حد سوال در مورد cut offسوئیچ های بالا دستی و پایین دستی و مثل همیشه ضد حال می خورد به سر تا پای احساسم.
و همیشه احساسم در گوشه ای پنهان بوده و فقط سیخش را در قلبم حس می کردم.
دیوانه شدم از اینتراپت های طاق و جفت....................................................................

ببخشید نمی توانم ادامه بدهم..........

۲ نظر:

آذین گفت...

با اینکه نمی تونی ادامه بدی ولی مرسی که نوشتی.
پس تهران در این وقت سال بارانی شد؟ چه خوب. فضای نوشته ات طوری بود که خوب حس کردم چه حالی داری.

مژگان گفت...

من كه از اين اينتراپت هاي طاق و جفت چيزي نفهميدم، تو سر كار اينا رو نوشتي؟منم دوستشون ندارم،چيه؟!طاقت و جفت!