۱۳۹۰/۰۱/۲۷

من امروز

امروز من مانیک هستم. خیلی وقت بود اینقدر احساس خوبی نداشتم. مثل یه کوه انرژی هستم . احساس می کنم هر کاری از دستم بر می یاد . نمی دونم این همه انرژی رو از کجا آوردم یکدفعه ای. صبح هم بعد از مدتها به موقع و سرحال اومدم سرکار. تو دلم انگار یه خبرائیه یه ولوله باحالی داره. قدر روزایی رو که پر انرژیم رو باید بدونم . دیگه پیر شدم کم پیش می یاد . قبلا همیشه همینطوری بودم. من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هشیار است نکند اندوهی سر رسد از پس کوه ؟؟؟!!!!! .......

۲ نظر:

علي گفت...

"من امروز" رو كه خوندم من هم انرژي گرفتم. جات خالي يك اردوي دو روزه رفتيم خيلي خوش گذشت و خيلي هم خسته شدم . امروز دوست نداشتم هيچ كاري انجام بدم حتي جواب تلفنهارو نمي دادم، تا ساعت سه كه مطلبتو خوندم يك دفعه حالم عوض شد. ممنون

آذین گفت...

خیییییلیییی خوشحالم میترا جون. من هم عاشق اوقاتی هستم که مانیک میشم.
هیچ اندوهی هم هیج جا نیست و جرات نداره که پاشو بذاره نزدیک تو :) دنیا اینقدر بی ارزشه که نباید به تهدیدهاش فکر کرد.