انتظار نداشته باشید چیزای خوب و قشنگی اینجا بنویسم. مغزم چیزای قشنگ تراوش نمی کنه. این چیزایی هم که اینجا می نویسم با زور دارم می چلونمش چند قطره ای هر چند احمقانه بریزه اینجا و احساس کنم که هنوز زنده ام.
بی حسی مغزی بدی گرفته ام.
مغزم دارد فلج می شود.
.......
بی حسی مغزی بدی گرفته ام.
مغزم دارد فلج می شود.
.......
۱ نظر:
قصه بنویس، از آن داستانهای کوتاهی بنویس که آدم فکر می کند قسمتی از یک کتاب مشهور است. من امروز شروع کردم به نوشتن یک قصه بلند. اگر قشنگی دوست داری و نمی بینیش می توانی آنرا بزایی. هرچند من یکی که ناممکن نمی زایم.
ارسال یک نظر