۱۳۹۰/۰۴/۰۵

همه آرزویم اما

همه آرزوی الانم خلاصه می شود در رهایی از این تکرار. می خواهم بروم . هر جایی که اینجا نباشد . می دانم دلم برای خیلی ها تنگ می شود ولی همین خیلی ها را دیگر نمی خواهم ببینم لااقل در حال حاضر .دلم تنهایی مطلق می خواهد بدون هیچ آدمی که ذره ای مرا بشناسد.
می خواهم خودم باشم بی هیچ پیش فرضی.
من سرعت تغییراتم زیاد است لحظه به لحظه عوض می شوم تغییر می کنم اصلاح می شوم.
سرعت تغییراتم آنقدر زیاد است که خودم هم به خودم نمی رسم چه رسد به دیگران.
دوباره سر مغزم گیج می رود.
کاش همه حافظه ام پاک می شد.

حوصله جنگیدن ندارم . حوصله بحث کردن ، توضیح دادن ، مبارزه کردن را ندارم.
خسته شده ام.
برای کوچکترین چیزها باید جنگید . برای ساده ترین حق ها باید جنگید.

من از جنگیدن بیزارم.
من دلم همدلی می خواهد همراهی می خواهد سینرژی می خواهد.

ولی اینجا مجبوری بجنگی.
شعار سرزمین من جنگ جنگ تا پیروزیست

من پیروزی ای که با جنگیدن به دست بیاید را نمی خواهم.

.............................

۴ نظر:

dariush گفت...

من دلم همدلی می خواهد همراهی می خواهد سینرژی می خواهد,,,,
are sinergi
sinergi
sinergi che loghate ghashangi
hamdeli mikham
hamrahi mikham
sinergi mikham
mikhammmmmmmmmmmmmmmm

آذین گفت...

واااااای که چقد این حس مشابه جس منه! من پیروزی ای که با جنگیدن به دست میاد رو نمیخوام حتی اگر به قیمت این باشه که خود پیروزی رو هم نخوام.

ناشناس گفت...

aaakhare jang jang taa pirooozi in boood ke ieki jaaame zahro noooshid!!!manam hich vaght nemikham jaaam zahr benoooshamXXX

ناشناس گفت...

doost dashtam in ra
Mandana