۱۳۸۹/۱۲/۰۹

فریاد های خاموشی

دريا ، - صبور و سنگين –
مي خواند و مي نوشت :
« .... من خواب نيستم !
خاموش اگر نشستم ،
مرداب نيستم !
روزي كه برخروشم و زنجير بگسلم ؛
روشن شود كه آتشم و آب نيستم ! »


شعر از فریدون مشیری

۱ نظر:

آذین گفت...

چه قشنگ... چه هم حسی ای با این دریا دارم... ولی خسته ام